Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-05-01@07:11:47 GMT

تحسین فیلم برگزیده سال در شب شلوغ تالار حافظ

تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۰۲۹۲۰

تحسین فیلم برگزیده سال در شب شلوغ تالار حافظ

ایسنا/فارس آخرین شب جشنواره فجر شیراز، اتمسفری متفاوت با سایر شب ها داشت. شور و هیجانی زیاد که یک جاهایی از حد و حدود خارج شد و جنبه های مثبت داستان را تحت تاثیر قرار داد.

دوشنبه شب، تالار حافظ شیراز به شب های اوج سال های گذشته نزدیک شد و بیشترین مخاطب طی جشنواره امسال را به خود دید. همه آمده بودند تا بهترین فیلم امسال کشور را ببینند و بنظر می رسید که اکثریت نیز با رضایت سالن را ترک کردند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

"سینما متروپل" به کارگردانی "محمدعلی باشه آهنگر" در مراسم اختتامیه جشنواره ۴۱ پررنگترین حضور را داشت و در ۱۲ رشته کاندید کسب سیمرغ شد و در نهایت دو سیمرغ بسیار مهم را تصاحب کرد.

فیلم با اینکه در اوج جنگ تحمیلی و تلخ ترین روزهای آبادانِ در حصر را روایت می کند، اما بشدت شیرین و شوخ است. تعداد خنده هایی که این فیلم از حاضران در سالن گرفت را می توان با خیلی از فیلم های کمدی مقایسه کرد. شوخی هایی که اغلب درست و بجا بود و فقط مقدار زیاد این لحظات طنز است که می تواند جای بحث داشته باشد.

مدت زمان فیلم هم بیشتر از حد تصور مخاطبان بود و باعث شد تا زمان جلسه نقد، به حداقل برسد. در نهایت کمتر از ۲۵ دقیقه به نشست نقد و بررسی دو فیلم "گل های باوارده" و "سینما متروپل" اختصاص یافت.

منتقدان حاضر در جلسه به "گل های باوارده" که به نظر می رسید شب قبل با رضایتمندی بیشتر مخاطبان مواجه شده باشد، روی خوش نشان ندادند.

یکی از منتقدان حاضر در جلسه درباره تازه ترین ساخته "مهرداد خوشبخت" گفت : فکر می کنم با یک فیلم سفارشی و پراکنده روبرو بودیم. حتی خود کارگردان هم در خصوص این فیلم، حرف مثبتی نزده بود.

مسعود احمدی افزود : این فیلم ضعیف من را به یاد دو فیلم خوب انداخت که می خواهم شما را به آنها ارجاع بدهم. یکی فیلم "موج و مرجان و خارا" اثر ابراهیم گلستان. آنجا می بینیم که چطور یک کارگردان خوب، فیلمی که می تواند یک مستند گزارشی شود را به مستندی هنری و ماندگار تبدیل کند. دیگر فیلمی هم که می خواهم از آن یاد کنم، فیلم سینمایی "پُست" اثر "استیون اسپیلبرگ" است. آن فیلم هم مانند "گل های باوارده" درباره حواشی جنگ است اما لزوما ما همیشه این اجبار را نداریم که یک فیلم با موضوع جنگ را تبدیل به یک اثر حماسی با جلوه های ویژه گسترده کنیم. می توانیم یک فیلم دیالوگ محور بسازیم که بتواند حق مطلب را ادا کند.

یکی دیگر از منتقدان نیز اینگونه به فیلم ایراد گرفت : انگار کارگردان نمی توانست فیلم را تمام کند! فیلمنامه آن قدر بی چقت و بست بود که انگار اصلا فیلمنامه نویس نداشت! انگار یک مستندی داشتند که قرار بود این ها را توی آن بگذارند و هر چقدر هم تلاش کرده بودند که فیلم جمع شود، آخر هم جمع نشد!

اصغر گروسی اضافه کرد : این فیلم اصلا ریتم نداشت و یک جاهایی کاملا از مدار خارج شده بود. حتی موسیقی هایی که در فیلم استفاده شده بود،  معلوم نبود به چه سمت و سویی می رود. بازی ها هم خوب نبود و کارگردان، تکلیفش با فیلم مشخص نبود. همین آقای خوشبخت، سه سال قبل یک فیلم خوب درباره رادیو آبادان ساخته بود که به نظر فیلم خوبی بود.

وی درباره  نوع بازی بازیگران هم گفت : بازی ها اصلا خوب نبودند و فقط بازی نادر سلیمانی خوب بود. هر چند باز هم ضعف فیلمنامه اجازه نداده بود که شخصیت وی به خوبی تعریف شود. به طور کلی فیلمنامه نویس در شخصیت پردازی نتوانسته بود کار خاصی انجام دهد.

گروسی در آخرین جملات خود درباره این فیلم، لحن خود را صریح تر کرد و گفت : متاسفانه انگار کارگردان فیلم با خودش گفته بود که اگر این فیلم، خوب از کار درآمد که چه بهتر، اما اگر هم در نیامد، مهم نیست. اما ما به عنوان مخاطب باید بدانیم که پول من و شما صرف ساختن چنین فیلم هایی می شود و واقعا عجیب است که چرا نظارتی روی ساخت این فیلم ها وجود ندارد تا اینهمه پول بیت المال، حیف و میل نشود.

یکی از حضار نیز در تایید صحبت های گروسی گفت : وقتی به فیلمساز خوب اجازه ساختن فیلم داده نمی شود، معلوم است که فرصت و بودجه در اختیار کسی قرار می گیرد که نتیجه فیلم برایش اهمیت چندانی ندارد.

سپس نوبت به تحلیل بهترین فیلم جشنواره ۴۱ رسید. این فیلم ابتدا توسط یکی از حضار که در حوزه فیلمبرداری دستی برآتش دارد، مورد تحسین واقع شد. دهقانی درباره فیلمبرداری سینمامتروپل گفت : باید به کارگردان بابت انتخاب هوشمندانه یک فیلمبردار پیشکسوت و "استاد" تبریک بگوییم.

وی ادامه داد : درست است که ما تصاویری می بینیم که با دوربین های مدرن گرفته شده، اما تصاویر ما را کاملا به حال و هوای گذشته می برند. روند داستان و حتی تصاویری که گرفته می شود را به صورت VHS  می بینیم که در همان حال و هواست و ما را از داستان دور نمی کند.

دهقانی درباره نحوه نورپردازی هم گفت : از لحاظ فنی، نورپردازی ها و حرکات کلاسیکی در این کار استفاده شده و برمی گردد به همان زمان و همان تجهیزاتی که در گذشته استفاده می شده است. فیلم ما را به خوبی در آن جو قرار می دهد.

یکی از کارگردان های شیرازی نیز پس از بیان انتقاداتی در خصوص وضعیت تالار حافظ در شب پایانی که به بیان او به یک "پارک خانواده" تبدیل شده بود، درباره سینمامتروپل گفت : من این فیلم را ادای دینی به "سینما پارادیزو" دیدم. چیزهای زیادی در این فیلم، ما را به یاد فیلم جوزپه تورناتوره می انداخت.

مجتبی رضایی ادامه داد: این فیلم چند اتفاق متفاوت و خوب داشت. عشق، خیانت، جنگ و چند مساله دیگر که در روایت فیلم آمده و خوب هم پرداخت شده و احساسات مخاطب را هدف قرار می دهد. مخصوصا آن نوستالژی بازی هایش حسابی جواب داده و من به شخصه آن شوخی هایی که با "سانسور" کرده بود را خیلی دوست داشتم.

وی نیز به تمجید از نحوه فیلمبرداری فیلم سینمامتروپل پرداخت و گفت : این هنر آقای زرین دست است که با وجود توانایی استفاده از امکانات امروزی، اما وفادار مانده بود به زمان فیزیکی فیلم و این بسیار بسیار مهم است که شما به عنوان کارگردان یا فیلمبردار، وسوسه نشوید که بخواهید از همه امکانات امروز استفاده کنید.

رضایی در خصوص فیلمنامه نیز مثبت حرف زد و اظهار داشت : با فیلمنامه چفت و بست دار و خوبی مواجه بودیم که می توانم به آن نمره ۸۰ بدهم. یعنی با ۱۰۰ فاصله دارد اما قابل قبول است. ضمن اینکه بازی هومن برق نورد را دوست داشتم و سایر بازی ها به اعتقاد من متوسط بود.

دیگر کارگردان و منتقد حاضر در جلسه، نسبت به مدت زمان فیلم گلایه داشت و گفت : در فیلمنامه نویسی یک اصل وجود دارد و آن اینکه نویسنده باید یک جاهایی پا روی دلش بگذارد. یعنی واجب نیست که اوهمه چیزهای به زعم خود درخشانی که در فیلمنامه گنجانده را بخواهد حتما در فیلم جا بدهد. یک جایی ممکن است مجبور شود به خاطر یک تصویر مرکزی، چند تصویر خوب دیگر را حذف کند. اینجا فیلمنامه نویس نتوانسته بود روی جریان هایی که ایجاد کرده، پا بگذارد. یعنی لحظاتی در نوشتن آن قدر لذت برده بود که در زمان ساخت فیلم، نتوانسته بود هیچ جای آن را حذف کند و فیلم به لحاظ زمانی، واقعا طولانی و آزاردهنده شده بود. یعنی فیلم کار خودش را کرده بود اما تمام نشده بود. به نظر من فیلم از یک جایی از دست رفت.

مجتبی رضایی هم در این ارتباط ابراز امیدواری کرد که برای اکران عمومی، در امر تدوین این فیلم حرفه ای تر عمل شده و محصول بهتری در آینده نزدیک به دست عموم مخاطبان سینما برسد.

اصغر گروسی در پایان این نشست، ابراز امیدواری کرد که پس از جشنواره نیز، چنین جلساتی برگزار شد. وی گفت : شب های خوبی را در کنار یکدیگر گذراندیم و امیدواریم مجالی پیش بیاید و از طریق انجمن فیلم، این نشست ها به صورت هفتگی یا ماهانه تداوم داشته باشد. اگر قرار است اطلاعات مفیدی از دوستان به ما برسد، همین گعده ها می تواند خیلی مثمرثمر باشد و اتفاقات خوبی را رقم بزند.

به گزارش ایسنا، مدت زمان کوتاه جلسه نقد باعث شد تا علاقمندان به نقد فیلم، نتوانند با کمیت و کیفیتی که در شب های گذشته شاهد بودیم، از جلسه نقد بهره ببرند و تعداد نفرات اندکی موفق به اظهارنظر درباره جزییات فیلم منتخب جشنواره امسال شدند.

پس از این نشست، نوبت به اکران آخرین فیلم رسید. "غریب" ساخته محمدحسین لطیفی، روایتی از زندگی شهید محمد بروجردی بود.

فیلمی که شاید زیبایی ها و قدرت تاثیرگذاری آن به دلیل ازدحام و سر و صداهای بیش از حد برخی افراد در تالار حافظ، آنطور که باید و شاید به چشم نیامد.

بدین ترتیب جشنواره فیلم فجر شیراز، در آخرین دقایق شامگاه دوشنبه ۲۴ بهمن ماه به پایان رسید. با توجه به اینکه پس از دو سال وقفه، تالار حافظ میزبان این جشنواره بود، می توان در مجموع به مسئولان برگزاری این رویداد نمره قبولی داد، اما نواقصی هم وجود داشت که باید برای ادوار بعدی برطرف شود.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: تالار حافظ شیراز جشنواره فیلم فجر جشنواره فیلم فجر شیراز محمد حسين لطيفي استیون اسپیلبرگ محمدعلی باشه آهنگر شهید محمد بروجردی سینما پارادیزو سینما متروپل ابراهیم گلستان استانی فرهنگی و هنری استانی اجتماعی استانی اقتصادی استانی فرهنگی و هنری استانی شهرستانها استانی ورزشی بارش برف كهگيلويه و بويراحمد منطقه مازندران استانی اجتماعی استانی اقتصادی استانی فرهنگی و هنری استانی شهرستانها تالار حافظ یک فیلم بازی ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۰۲۹۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پل آستر درگذشت

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از آسوشیتدپرس، پل آستر نویسنده مشهوری که ۳۴ عنوان کتاب در کارنامه دارد و تقریبا بیشترشان به فارسی ترجمه و منتشر شده‌اند، بر اثر ابتلا به سرطان در ۷۷ سالگی از دنیا رفت.

وی علاوه بر کتاب‌هایی چون «سه گانه نیویورک»، فیلمنامه نویس «دود» وین وانگ و کارگردان فیلم «لولو روی پل» بود.

آستر با انتشار اولین کتابش با عنوان «اختراع انزوا» با تحسین منتقدان روبه رو شد.

جایگاه او به عنوان یکی از برجسته‌ترین نویسندگان آمریکایی با مجموعه‌ای از سه داستان مرتبط با هم که به عنوان «سه‌گانه نیویورک» منتشر شد، تثبیت شد. این ۳ کتاب شامل «شهر شیشه ای» (۱۹۸۵)، «ارواح» (۱۹۸۶) و «اتاق قفل شده» (۱۹۸۶) هستند. کتاب‌های سه‌گانه برای پرداختن به پرسش‌های اگزیستانسیال، با موضوع رمان پلیسی بازی می‌کنند.

جویس کارول اوتس، رمان‌نویس، در سال ۲۰۱۰ نوشت، آستر برای «داستان‌های پست مدرنیستی بسیار شیک و معمایی‌اش که در آن راوی‌ها بندرت قابل اعتماد هستند و بستر داستان دایم در حال تغییر است، شناخته شد».

داستان های او اغلب با مضامین تصادف، شانس و سرنوشت بازی می کنند. بسیاری از قهرمانان او خود نویسنده هستند و مجموعه آثار او خودارجاعی است و شخصیت‌هایی از رمان‌های اولیه دوباره در رمان‌های بعدی ظاهر می‌شوند.

منتقد مایکل دیردا درباره آثار آستر می‌نویسد: از زمان «شهر شیشه‌ای»، اولین جلد از سه‌گانه‌اش در نیویورک، آستر سبکی شفاف و اعترافی را به کمال رساند، سپس از آن برای نشان دادن قهرمانان سرگردان در دنیایی به ظاهر آشنا استفاده کرد که به تدریج با تهدیدهای مبهم و توهم احتمالی، مملو از ناراحتی فزاینده می‌شوند.

آستر خالق ۱۸ رمان بود که از این میان چندین عنوان به فیلم تبدیل شده اند که «موسیقی شانس» از آن جمله است.

او بعدها خودش فیلمنامه‌هایی نوشت که با فیلمنامه «دود» (۱۹۹۵) با بازی هاروی کایتل، ویلیام هرت و جیانکارلو اسپوزیتو شروع شد. وی با این فیلمنامه جایزه معتبر ایندپندنت اسپرایت را برای بهترین فیلمنامه اول کسب کرد.

همکاری او با وانگ ادامه پیدا کرد و این دو به طور مشترک دنباله‌ای به نام «آبی در چهره» را کارگردانی کردند که دوباره کایتل و اسپوزیتو به همراه لو رید، میرا سوروینو و مدونا در آن بازی کردند. آستر در نوشتن فیلمنامه «مرکز جهان» اثر وانگ نیز نقش دارد.

سال ۱۹۹۸، آستر همراه کایتل، سوروینو و ریچارد ادسون فیلمنامه «لولو روی پل» را نوشت و کارگردانی کرد. او سال ۲۰۰۷ در فیلم «زندگی درونی مارتین فراست» با بازی دیوید تیولیس، ایرنه جاکوب و مایکل ایمپریولی بار دیگر همین وظیفه را انجام داد.

رمان «۴۳۲۱» آستر در سال ۲۰۱۷ در فهرست نهایی جایزه من بوکر قرار گرفت.

کد خبر 6093756

دیگر خبرها

  • پل آستر درگذشت
  • کنسرت مشترک سامان احتشامی و عمران فروزش در تالار رودکی
  • سامان احتشامی در تالار رودکی کنسرت می دهد/ پایان یک غیبت طولانی
  • تران آن هونگ رییس داوران جشنواره فیلم شانگهای ۲۰۲۴ شد
  • عرضه‌های امروز بورس کالا ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
  • نقش‌آفرینی تحسین‌برانگیز صداوسیما در انعکاس اقدام حماسی «وعده صادق»
  • مهار تمساح عظیم الجثه با دست در خیابان شلوغ | ویدئو
  • آندرتیکر به مقایسه شان مایکلز و ای جی استایلز پرداخت/ اخبار WWE
  • عملکرد هلال احمر در تسکین آلام رنج‌دیدگان قابل تحسین است
  • وحید اسداللهی رِنگ‌های آذربایجانی را به تالار وحدت می‌آورد